مبهم لوسی در مورد شغلش صحبت می کرد و ناگهان کنجکاوی را برانگیخت تا آن را با دوربین ببرد. او تا زمانی که یک صورتحساب دلار ببیند ، در ایجاد بی گناهی از خودش خوب است. با چشمان سوزان ، او بلافاصله با همه چیز موافقت عكس سكس كون کرد و سوار ماشین شد. خیلی خیلی دور نیستم ، کمی به یاد راننده افتادم ، دائماً چرت می زد و خودم را به اتاق هتل می دادم. دخترک خال کوبی دست و پا چلفتی داشت ، اما سوزانده شده بود و قادر به انتخاب آن نبود.