دختری زیبا را در خیابان دیدم و می خواستم او را لعنتی کنم. با تلاش برای ترساندن او ، من مکالمه ای را داف های کون گنده با او شروع کردم و به تدریج او را ترغیب کردم تا صد دلار در آن قرار دهد. من او را به جنگل بردم و یک کیسه خواب را روی چمن گذاشتم و دختر شروع به کار کرد. او خوب کار کرد و من پنجاه دلار دیگر را به طبقه بالا انداختم.