شخصی پس از یک روز کاری طولانی وارد اتاق خود شد. اربابی در رختخوابش. او او را عكس كير وكوس دوست داشت و او نتوانست او را انکار کند. کودک گربه اش را روی صورت خود گذاشت و مرد با اشتیاق لیسید ، خوشبختانه عوضی کار پا را به او داد. هنگامی که بدن خود را فیلتر کردند ، او در حین جفت گیری دوش طلا ریخت و مقعد خود را با خروس سختش جایگزین کرد.