یک پسر ثروتمند طاس دستور داد که خود یک فاحشه نخبه باشد. برای این نوع پول ، عوضی هر آنچه را که می توانست تصور کند به او امکان می داد. اما کشاورز می خواست دستبند او را بگیرد و برده را گرفت و او را در صندلی گذاشت. سپس او را در کف دست خود عکس های کون وکیر تقدیر کرد.