یک زن تجاری با عینک در حال مذاکره با دو مرد سیاه پوست بود. این مردان همیشه به بدن او خیره شده عكس كون الكسيس بودند و نمی خواستند مانند او شریک تجاری باشند. بنابراین ، دخترک مجبور شد با آنها آشنا شود تا نام مستعار بتواند بخار را ترک کند و به تعبیری ادامه یابد.